بازی درمانی و کاربرد آن برای کودکان دوزبانه
بازی درمانی یکی از روشهای موثر در درمان مشکلات رفتاری و روانی کودکان دوزبانه و سایر کودکان است. به طور کلی بازی، نقش موثری در رشد کودک دوزبانه شما دارد و در خلال بازی میتوان به بسیاری از ویژگیها، مسائل و رشد کودک پی برد. بازیهای کودکان دوزبانه، مختلف و نوع ویژگیهایی که از خود ظاهر میسازند، تفاوتهایی با یکدیگر دارند.
هر چند نوع بازیها در گروههای سنی و بچههای گروه سنی مشترکاتی دارد، اما نوع شرکت کودک دوزبانه در بازی اهمیت ویژه دارد. بازی درمانگر در واقع از موقعیت بازی برای ایجاد ارتباط با کودک دوزبانه استفاده میکند و تلاش میکند به تخلیهی هیجانی و حل و فصل مشکلات او در زندگی عادیاش بپردازد.
بازی یک ابزار طبیعی است که کودکان دوزبانه از طریق آن میتوانند خودشان را بیان کنند و موجب برانگیخته شدن افکار و کسب تجربیات و نتایج زیاد میگردد. در مواردی نیز بازی میتواند نقش درمانی داشته باشد. بازی درمانی یکی از رایجترین شیوههایی است که اغلب روان شناسان بالینی، روان تحلیل گران و مشاوران برای درمان مشکلات عاطفی کودکان دوزبانه به کار میبرند.
کودک دوزبانه ای که موقعیت مصاحبه رسمی ممکن است برایش تجربهای ناراحت کننده باشد، هنگامی که وسیله بازی آشنایی را می ببیند، احساس راحتی بیشتر میکند. بازی در درمان کودکان دوزبانه یک وسیله و ابزار ارتباطی است که با کلمات یعنی وسیله ارتباط بزرگسالان قابل مقایسه است.
انواع بازی و اسباب بازی، کلمات کودکان دوزبانه هستند و اگر آنها به دقت انتخاب شوند، میتوانند فرصتی برای کودکان فراهم آورند تا احساسات و مشکلات خود را همان گونه که تجربه کردهاند بیان دارند.
بنابراین بازی به عنوان یک وسیله با بازی به عنوان یک تکنیک متفاوت است. همچنان که کلمات نیز بر اساس نحوهی استفاده از آنها متفاوت هستند. بازی زمانی که برای اهداف تشخیصی و درمانی به کار میرود، یک تکنیک است.
بازی درمانی کاربرد موقعیتهای بازی در یک زمینه درمانی است. این تکنیک بر اساس انعکاس رفتار کودک دوزبانه است. باید احساسات کودک را طوری شناسایی کرد و آن را به کودک منتقل کرد که کودک دوزبانه نسبت به اعمال و رفتار خود آگاه شود.
بازی سلول بنیادی، رشد روانشناختی کودک است و بازی درمانی راهبرد بنیادی کار با کودک دوزبانه است. بازی درمانی مجموعهای از مهارتهای بنیادی کار با کودک در حوزههای روان شناسی، مشاوره، توانبخشی و آموزش است.
در بازی درمانی، کلامی ساختن چیزی که غیرکلامی است یا هوشیار سازی آنچه ناهوشیار بوده است یکی از جالبترین و بدیعترین فعالیتهای بازی درمانگر محسوب میشود. اوست که تلاشی را با کمک مراجع فراهم سازد.
اصول بازی درمانی
اسکلاین در سال 1982 اصول پایهای را برای اجرای روش بازی درمانی معرفی میکند و معتقد است بدون رعایت این اصول، رابطه و شرایط اولیه برای بازی درمانی ایجاد نخواهد شد. درمانگر باید به توسعه یک رابطه گرم و دوستانه با کودک دوزبانه بپردازد.
این رابطه اهمیت شایان توجهی بر موثر بودن این روش خواهد داشت. شاید درمانگر ناچار شود برای ایجاد چنین رابطهای ویژگیهایی را در موقعیت بازی بپذیرد.
همانطور که در شیوههای روان درمانی بزرگسالان ایجاد رابطه مفید بسیار ضروری و در واقع اساس کار است، در بازی درمانی کودکان دوزبانه نیز ایجاد چنین رابطهای، گام اول در شروع درمان است و بدون آن هیچ پیشرفتی در کار درمان به وجود نخواهد آمد.
درمانگر پذیرش بدون قید و شرط از کودک دوزبانه داشته باشد. به عبارتی کودک بدون در نظر گرفتن ویژگیهای خوب و بدی که دارد مورد پذیرش قرار بگیرد. عکس این حالت زمانی اتفاق میافتد که درمانگر، والدین یا اطرافیان به کودک چنین میگویند: (چون این کار بد را انجام دادی دیگر دوستت ندارم)، گفتن چنین مطالبی به کودک دوزبانه یا ایجاد شرایطی که چنین پیغامی را به کودک برساند، در کودک احساس پذیرش بدون قید و شرط را خدشه دار میسازد.
کودک دوزبانه لازم است احساس کند او را بدون در نظر گرفتن کارهایش دوست دارند، او موجودی ارزشمند است و اگر تنبیهی اتفاق میافتد کاری که توسط او انجام گرفته زشت بوده و نه شخصیت او. بر این اساس درمانگر تلاش میکند در طول جریان بازی درمانی چنین احساسی در کودک زنده کند. باید شرایط و موقعیتی حاکی از احساس آزادی برای کودک دوزبانه به وجود بیاید. بازی درمانگر این کار را با کنار گذاشتن روشهای محدودکننده و سختگیرانه انجام میدهد، تا کودک احساس آزادی کند.
این آزادی، آزادی در عمل و رفتار و همچنین آزادی در احساس را شامل میشود. به طوری که بتواند احساسات خود را بدون احساس محدودیت ظاهر سازد. به عنوان مثال در یک جلسه بازی درمانی کودک چنین آزادی را احساس میکند که عروسک کوچکی را که نمادی از برادر کوچکتر است، مفصلاً کتک بزند.
درمانگر حضور فعال و عملکرد سریعی در جریان درمان دارد. بر حسب شرایط و موقعیتهایی که پیش میآید و رفتارهایی که از کودک دوزبانه سر میزند به موقع وارد عمل میشود. و با مداخله مثلاً تفسیر احساسات و استفاده از رفتارهای جایگزین به کودک کمک میکند. درمانگر تواناییهای کودک را مهم و با اهمیت میشمارد و تلاش میکند که در فرصتهای مناسب از آنها برای حل مشکل استفاده کند. درمانگر برای این کار باید تلاش زیادی در جهت شناخت کودک و به ویژه تواناییهای او انجام دهد و زیرکانه از این تواناییها به نفع کودک استفاده کند.
به عبارتی به صورت فعالانهای کودک دوزبانه را در جریان درمان شرکت میدهد و با تاکید بر مهارتهای او، او را در جریان درمان به طور مسئولانه هدایت میکند.
در شرایطی که در جریان بازی درمانی ایجاد میشود بیشترین نقش اولیه را کودک دوزبانه ایفا میکند. کودک شرایط بازی را میسازد و بازی درمانگر به عنوان هدایت کننده و تفسیر کننده، روشهای او را پیگیری میکند.درمانگر هیچ نوع بازی و شرایطی را برای کودک القا نمیکند و کودک را آزاد میگذارد تا به بازی بپردازد. و درمانگر، هوشیارانه بازی او را مورد بررسی قرار میدهد و از آن برای درمان کودک استفاده میکند.
درمانگر تلاش نمیکند که فرآیند درمان را سرعت ببخشد. بازی درمانی به صورت تدریجی ادامه و گسترش مییابد تا به نتیجه مورد نظر برسد.
در کنار آزادی و اختیار عمل که کودک در جریان بازی دریافت میدارد محدودیتهایی تنها با هدف نزدیک سازی درمان به دنیای واقعی اعمال میشود و توجه کودک را به مسئولیت خود و احساسات خود جلب مینماید.
کاربردهای بازی درمانی
بازی درمانی جهت درمان کودکان دوزبانه ناسازگار و کسانی که نسبت به حل مسائل مربوط به سازگاری مشکل دارند، استفاده میشود. به روشهای مختلف به کودکان کمک میکند، تا احساسات منفی و رویدادهای ناراحت کنندهای را که نتوانستهاند با آنها کنار بیایند، درک کنند.
کودکان دوزبانه از راه بازی، پشتیبانی عاطفی دریافت میکنند و مطالب زیادی دربارهی احساسات و اندیشههای خود میآموزند. گاهی تجربههای سخت و آسیبزای گذشته را در بازیهای خود دوباره به نمایش میگذارند تا درک درستتری از آنها به دست آورند. و بتوانند تسلط بیشتری بر آینده داشته باشند. همچنین میتوانند بیاموزند که چگونه روابط و کشمکشهایشان را با شیوههای بهتری مدیریت کنند.
بازی درمانی میتواند نتایج کلی، مانند کاهش اضطراب و افزایش اعتماد به نفس یا نتایج خاص، همچون تغییر رفتار و بهبود روابط با اعضای خانواده و دوستان داشته باشد. همچنین این روش در مورد کودکان خردسالی به کار میرود که مشکلات خانوادگی (مانند جدایی والدین) دارند، ناخن میجوند، دچار شب ادراریاند، اختلال رفتاری دارند، بیش فعالاند، در روابط گروهی موفق نیستند و یا قربانی سوء استفاده از کودکان شدهاند.